هواداران استاد ایرج رحمانپور

سلطان آواز محلی ایران، موسیقی لکی و لری خرم آبادی

هواداران استاد ایرج رحمانپور

سلطان آواز محلی ایران، موسیقی لکی و لری خرم آبادی

کنسرت استاد در تالار وحدت تهران

کنسرت استاد در تالار وحدت تهران

ایرج رحمانپور




موسیقی آوازی بخش لک نشین لرستان و به ویژه آنچه خواننده توانای این دیار ایرج رحمانپور ارائه می دهد، با همه گونه های آوازی ایران زمین فرق دارد. از یک طرف نواهای گم گشته اعصار پیشین را به همراه دارد، آنجا که رحمانپور مویه گری زنان لرستان را با حنجره استثنایی اش بازخوانی می کند و از سویی دیگر بسیار به موسیقی امروز ایران شبیه است، شاید بتوان گفت یک آشنای غریبه. لذتی که آن شب از موسیقی گروه زاگرس و خوانندگی رحمانپور بردم، وصف ناشدنی است و چقدر متأسف شدم که چرا یکی از این دستگاه های ضبط کوچولو در دست من نبود تا آن زیبایی ها را با شما به اشتراک بگذارم و اینک ناچارم از "بهار باد" اثر مشترک استاد ایرج رحمانپور و علی اکبر شکارچی دو نمونه را برایتان مثال بیاورم. شاید روزی آن اجرای حیرت انگیز تالار وحدت در اختیارم قرار بگیرد.







بخشی از بهار باد با صدای رحمانپور و کمانچه شکارچی را دانلود کنید







مویه گری با صدای رحمانپور و تنظیم ارکستری شکارچی را دانلود کنید






گروه زاگرس



گروه موسیقی "زاگرس" خرم آباد به نظر من یکی از قوی ترین گروه های محلی ایران است که سطح اجرایشان از نظر فنی فقط با گروه هایی مثل کامکارها، دستان و هم آوایان به سرپرستی حسین علیزاده قابل مقایسه است. اما از حیث بومی گرایی گروهی منحصر به فردند. آنان گر چه سازهایی مثل تار، سنتور، کمانچه، تارباس، تنبک و دف را به کار می برند ولی حضور مقتدرانه دو ساز بومی سرنا و دهل که با آگاهی صورت گرفته است، رنگ صدای گروه را به طور کلی از موسیقی های شهری متمایز می کند و نشان می دهد، این موسیقی در عین ارکسترال بودن به شدت محلی است. نکته ای که غالب گروه های محلی در دست یافتن بدان با مشکل مواجهند و خروجی کارشان عموماً موسیقی شهری و در بهترین حالت شبه محلی است. سرنا در گروه زاگرس نه یک عضو معمولی که خط دهنده و جلوبرنده کار به نظر می آید. ختم کلام اینکه، موسیقی گروه زاگرس به معنی کلمه بازتاب دهنده احساسات کهن مردم لرستان است.

از ترانه های آلبوم آینه اشک

متن ترانه به لهجه لری:

تو که اومای آو گُشِس دِ چش چشمه

خنِسی دار پُر دِ گل پلپیچ بیه دِ رنگ و رشمه



تو کلیل زالنه اُوریانه داری

تو تونی داغ دِ دل زِمی درآری

تو خور داری دِ خآو بچه سویا

تو بلدی طور کوچ سی پریسکیا

تل حُشک سر دار نومِتِ دونه

مل بی لیز مینه مُشتت میکه لونه

برگ گل راز تونه داره دِ دامو

پی زِنو دینه دِ مالگه طور پامو

تاوسو دِ زیر سایت می کنه خآو

تو تونی برف نسارِ بکنی آو

گِر گِر آوت تش تشنه می نشونه

لووه لووه دار بیمار می لوونه

صو سحر دِ شوق تو خروس موحونه

لووه لووه دار بیمار می لوونه

ایل وبار وا میل مالگت ایل می رونه

متن ترانه به زبان پارسی

تو که آمدی آب را به چشم چشمه ها گشودی

خنده ات گلها و درختان را پر از گلهای رنگارنگ نمود

کلید غل و زنجیر ابرها در دست توست

تو می توانی زمینهای تشنه را سیراب کنی

تو از خواب نوزادان و بچه های کوچک باخبری

تویی که مسیر کوچ پرستو ها را می شناسی

شاخه ی خشک درخت نام تو را می داند

پرنده ی بی آشیان و بی پناه در میان دستان تو لانه می کند

برگ گل راز تو را در دامن دارد

پی زنان در منزلگاه قدیمی ایل رد ما را یافته اند

تابستان زیر سایه ی تو به خواب می رود.

تو می توانی برفهای سایه ساران را آب کنی

جرعه جرعه آب نوشیدنت آتش تشنه را خاموش می کند

لالایی های تو برای دردهای بیمار تسکین است

صبحگاهان خروسکان به شوق تو آواز می خواند

لالایی های تو برای دردهای بیمار تسکین است

ایل به عشق رسیدن به منزلگاه تو کوچ می کند

متن نغمه ی "سرزمینم"

سرزمینم سرزمینم کُت کُت اّنو نشینم

چی کویا با زخمی امٌا سر وه بالا

چی دِنا اّفتو ِبیرِ بّر کو و یارو

چی گهِرِ بسپار وه خاطر شُرِ بارو

چی گِری طاقت بیار برف نسارو

چی کوور بو وِ پناه بچه میارو

سرزمینم سرزمینم چی بلی با

کُت کُت انو نشینم چی بلی با

چومت ر ون د شوگار تش تژگاه حونه یا ژار

سا خس شکت گویار ترم ریا دیر بیمار

یار دیر سفره حالی سال نه وار

.لیز گرم مل زخمی د زمسو

رم رم رامشگرونه سینه برگ و بنجه بارو

دار صد جا برسم هم میکه وا نو

باد دورو میزنش د برزی



ترجمه ی پارسی متن نغمه ی سرزمینم

سرزمینم سرزمینم تکه پاره شده غمگین نشینم

چون کوهها باش زخمی اما سربلند

چون کوه دنا آفتاب را بگیر و بین یاران تقسیم کن

مانند گهر بخاطر بسپارشر شر باران را

چون گرین طاقت بیاربرفهایی را که آفتاب نمی گیرند

مانند کبیرکوه پناهگاه زنان نازا باش

سرزمینم سرزمینم چون بلوط باش

تکه پاره غمگین نشینم چون بلوط باش

مشعل راه شبگرد های گمگشته

آتش آتشگاه خانه های فقرا

سایه پرپشت برای زمان خستگی گاویار باش

دوست کهنه سفره های خالی سالهای قحطی

سرزمینم درخت صد تکه تکه شده ام

متن نغمه ی "تونه می نویسم"

متن اصلی تونه می نویسم:

تونه می نویسم تونه می نویسم تونه می نویسم

و ری سین و ری چو مینّ تنه دسم

تونه می نویسم

دِ چالی و برزی دِ کو و بیابو و هرجا برسم

تونه می نویسم تونه می نویسم تونه می نویسم

دِ رّتِه دِ منه دِ بینه دِ نوینه دِ خآو و بیاری

تونه می نویسم تونه می نویسم تونه می نویسم

اگر پا پیا بام یا دِ زیر پام

با اُزین طلایی مینه نوسواری

تونه می نویسم و هر جا که سوزه و هر جا ریینه

و ری بازو او یل که سر دل جمنه

که سایه ش سنینه که زور دار رمنه

لارش آهنینه تونه می نویسم

و هر جا که پاکّ و هر جا سفیده

و ری پشنی اسبی که حوگه سوارش سفرِ امیده

و ری بال پرواز و ری اوج آواز

و اُچه که دسی درینه میکه واز

تونه می نویسم

تماس با ما

برای تماس با ما می توانید با
Rahmanpourfans@gmail.com
تماس بگیرید

 

 

استاد رحمانپور در گل آتش

یکی از ویژگی‌‏های اشعار در ایرج رحمانپور در گل آتش تحول بنیادی در شعر محلی لری است که ضمن انسجام ساختار و شیوایی کلام به مسایل مهم اجتماعی و فرهنگی پرداخته است.
از ویژگی های دیگر آثار رحمانپور خلق توامان ملودی و کلام است که خود از مهمترین عوامل ماندگاری و تاثیر گذاری آثار اوست.
فرشاد سیفی، که ساخت ملودی چند ترانه و تنظیم و اجرای کل اثر را به عهده داشته ، به خوبی در لابه لای ساخته های خود از ملودی های آشنایی قدیمی به خصوص جملات ویژه زنده یاد شامیرزا مرادی بهره گرفته است.

لازم به ذکر است گل آتش از آثار نادری است که در آن بخشی از مشکلات و نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی لرستان ، از زبان ساز و آواز گروهی از هنرمندان این دیار، فریاد شده است و رحیم خدانوی شاد سرنا ، عیسی خلفی عود ، رضا نیازی سنتور ، سید مهدی موسوی نی مانی آقا ملایی تار و تنبور ، رضا پرویز زاده تار بم تار، ساسان بازگیر تار / بم تار ،‌‏محسن زهرایی تنبک ، حسین رضایی نیا دف، فرشاد سیفی کمانچه دهل ، نوازندگانی هستند که در این مجموعه با هم همکاری می کنند

به نقل از وبلاگ تنبور مست
www.tanbooremast.blogsky.com

حضور ستاره‌های جوان در شب‌های موسیقی ایران اتفاق افتاد

نخستین بار وقتی از سوی مدیر عامل انجمن موسیقی ایران اعلا‌م شد، در سال جاری برنامه‌ای زیر عنوان <شب‌های موسیقی ایران> برای ۳۰ استان در نظر گرفته شده است، کسی انتظار نداشت اتفاق مهمی بیفتد. اینکه هر شب یکی از استان‌های کشور بخشی از بضاعت موسیقی خود را در تالا‌ر وحدت تهران به نمایش بگذارد، فرصتی مغتنم و کاری ارزشمند به نظر می‌رسد.
دست‌کم می‌توان نوعی عدالت فرهنگی را شاهد بود اما آنچه در ۱۰ برنامه نخست شامل استان‌های خوزستان، تهران، خراسان رضوی، گلستان، آذربایجان شرقی، چهارمحال و بختیاری، لرستان، خراسان شمالی، سمنان و مرکزی شاهد بودیم، رونمایی یک تحول در موسیقی شهرستان‌ها بود. نگارنده به خاطر می‌آورد که در طول سال‌ها برگزاری جشنواره‌های جوان، نواحی و فجر، همواره گروه‌های متوسط و گاه ضعیف از آن شهرستان‌ها بودند و به اصطلا‌ح حرفه‌ای‌ها را اهالی پایتخت تشکیل می‌دادند. جالب اینکه وضعیت یاد‌شده از سوی همه پذیرفتنی بود و چنین القا می‌شد که چون شهرستانی هستند، انتظاری نیست که قوی ظاهر شوند. به این ترتیب همیشه دو واژه ضعیف بودن و شهرستانی بودن به هم گره خورده بودند و کسی دنبال چاره نبود جز خود شهرستانی‌ها که به مدد شب‌های موسیقی ایران توانستند قابلیت‌های واقعی خود را به نمایش بگذارند.

● شامیرزای کوچک
علا‌قه‌مندان موسیقی بومی و محلی ایران با نام و صدای سحرانگیز ساز شامیرزا مرادی، نوازنده فقید لرستان آشنایی دارند. نزدیک به ۱۰ سال از خاموشی ساز شامیرزا می‌گذرد و در این مدت دوستداران این نوع موسیقی همواره از خود می‌پرسیدند آیا جایگزینی برای او پیدا می‌شود. بی‌گمان کسی نمی‌تواند پاسخی قطعی به این‌گونه پرسش‌ها بدهد ولی نوازنده بسیار جوانی که در شب موسیقی لرستان سرنا‌نوازی می‌کرد، گویا مایه امیدواری بود. اگر این اتفاق بیفتد، شامیرزای آینده ما، نوازنده‌ای در قد و قواره ارکستر ساز‌های ایرانی خواهد بود که ضمن حفظ اصالت موسیقی لرستان، می‌تواند صدایی جدید به گوش مخاطبان برساند. گروه موسیقی <زاگرس> از شهر خرم‌آباد با نوازندگی سرنای این جوان خوش ذوق و خوانندگی ایرج رحمان‌پور، خواننده پر‌آوازه لرستان بسیار فراتر از آنچه از یک گروه شهرستانی اتظار می‌رفت، ظاهر شد و نشان داد سطح اجرای آنها قابلیت حضور در محافل معتبر موسیقی جهان را دارد.

● بخشی کوچک
در مناطق ترکمن‌نشین ایران، به نوازنده دوتار و خواننده‌ای که مرحله استادی را پشت سر گذاشته باشد، <بخشی> می‌گویند و اگر کسی در سنین پایین به چنین درجه‌ای برسد، او را <اوغلا‌ن بخشی> خطاب می‌کنند. یعنی پسر بچه‌ای که مرتبه یک بخشی را کسب کرده است. شب موسیقی استان گلستان علا‌وه بر اجراهای متعدد موسیقی منطقه اعم از کتولی، ترکمنی و مازندرانی، نوجوان خوش ذوق و قریحه‌ای به نام گلدی محمد گلدی‌نژاد را روی صحنه دید. او کسی جز اوغلا‌ن بخشی نبود که سه سال پیش در ششمین جشنواره موسیقی نواحی کرمان به دبیری محمدرضا درویشی، به عنوان پدیده جشنواره معرفی شده بود.


● رد پای کلهر، مشکاتیان و علیزاده
ماندگاری چیزی نیست که به ضرب و زور حاصل شود که اگر چنین بود، جهان ما وضع دیگری داشت. وقتی تعدادی جوان از نقاط مختلف ایران بی‌آنکه همدیگر را دیده باشند، رد‌پایی از اساتید شناخته‌شده موسیقی معاصر ایران را به جا می‌گذارند، به معنی آن است که آن حرکت‌ها ماندگار شده‌اند زیرا کسی برای الگو‌برداری از آن آثار مجبور نبوده است، جز اینکه بگوییم چنین آثاری در دل و جان جوانان این دیار رخنه کرده‌اند. بر این اساس انتخاب غالب قطعات اجرایی گروه‌های جوان شهرستانی از دو آهنگساز نامدار، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده به‌راحتی قابل درک است. رد پای کمانچه نوازی کیهان کلهر نیز چیزی نیست که بتوان در تکنوازی جوانان شهرستانی نادیده گرفت. به‌ویژه آنکه بعضی از ایشان علا‌وه بر تأثیر‌پذیری از کلهر، ذوق شخصی خویش را نیز به کار بسته بودند و میوه بسیار متفاوت و شیرینی از آن حاصل شده بود. گروه <عندلیب> با اجرای برادران موسوی از شهرستان اراک یاد‌آور کارهای مشترک کیهان کلهر و شجاعت حسین خان هندی بود که البته موسیقی‌شان به هیچ روی طعم هندی نداشت. شاید اگر کیهان کلهر آن شب در تالا‌ر وحدت بود، بوسه بر دستان رهروانش می‌زد.


● یک شجریان ۱۸‌ساله
امروزه شهرت و اعتبار خواننده بزرگ موسیقی ایران، استاد محمدرضا شجریان چنان فراگیر و پر‌هیمنه است که هیچ نفر دومی برای مقایسه با او پیدا نمی شود. حتی پسرش همایون هم علی‌رغم تمام امیدهایی که به او بسته‌اند، قادر نیست در آینده جای پدر را بگیرد. اما روزگار ما بازی‌های بسیار دارد و هر‌چند گاه یک بار، صحنه بازی جدیدی را به روی آدمیان می‌گشاید. سید مسعود موسوی جوان ۱۸ ساله اراکی که هنوز خدمت سربازی‌اش را انجام نداده است - و امیدوارم معاف شود- نمونه‌ای از زیبایی‌های پروردگار عالم را به همراه دارد. همان خدایی که به محمدرضا شجریان حنجره‌ای با وسعت و قدرت زیاد عنایت کرد تا نیک بخواند و نیک ببیند، اینک لطفش را شامل حال جوان نو‌رسته‌ای از شهرستان اراک کرده است. سید مسعود موسوی در شب موسیقی استان مرکزی به همراه برادران هنرمندش آواز زیبایی را در دستگاه چهارگاه ارائه داد که خود به خود، اثر با شکوه <دستان> با هنرمندی استاد شجریان را به اذهان متبادر کرد. صدای او هم از نظر وسعت و هم از حیث قدرت رو‌نوشتی از صدای پر هیمنه استاد شجریان است. قدرت صدایش به حدی است که در گوشه‌های اوج دستگاه چهارگاه و به‌ویژه گوشه مخالف، صدایش به جیغ تبدیل نمی‌شود و همچنان رسا به گوش می‌رسد. او مهم‌ترین عنصر یک ستاره آواز شدن را به‌خوبی دارد. می‌ماند تربیت موسیقایی و ریاضت شخصیتی که امیدوارم در سایه خانواده ارجمندش و همچنین مدیران موسیقی کشور حاصل شود. چنانکه آن شب به گوشم رسید، مدیریت موسیقی وزارت ارشاد، تصمیم گرفت از این گروه برای حضور در جشنواره موسیقی فجر امسال دعوت به حضور کند. پس منتظر بمانید تا این شجریان کوچک را به‌زودی در تالا‌رهای تهران به نظاره بنشینید.گفتنی است شب‌های موسیقی ایران از دوشنبه پنجم شهریور با هنرنمایی موسیقی‌ورزان استان اردبیل بار دیگر آغازیدن گرفت و در ادامه تا بیستم شهریور استان‌های کرمانشاه، اصفهان، گیلا‌ن، کردستان، هرمزگان، بوشهر، زنجان، فارس و خراسان جنوبی به ارائه هنر موسیقی استانی خود خواهند پرداخت. ۱۰ استان باقیمانده نیز پس از ماه مبارک رمضان برنامه شب‌های موسیقی ایران را دنبال خواهند کرد

گزارش: روزنامه اعتماد ملی

دانلود آلبوم بسیار زیبای آینه اشک از آقای ایرج رحمانپور

بنام پروردگار روژگاران و شوگاران
برای دانلود آهنگ های آلبوم آینه اشک از استاد به لینکستان همین صفحه مراجعه نمایید.


1. تصنیف شای و آن


2. آواز


3. تصنیف ملاوه ناوه


4. تصنیف آینه آسه ر


5. تصنیف چوپی


6. آواز- مور


7. تصنیف رازتو


8. تصنیف داچه ش خی ن آووآر


9. نوم و نشون چوپی گر

و خوش بژینان

آلبوم "بهار باد" از استاد ایرج رحمانپور

آلبوم: بهار باد
خواننده : ایرج رحمانپور ، علی اکبر شکارچی
زمان : ٦٠ دقیقه
تاریخ نشر : ١٣٨٢
نوازندگان:
ویلن و ویلن آلتو و عود : ارسلان کامکار
ویلن : رضا عالمی ، همایون رحیمیان
ویلنسل : کریم باقری
تار و سه تار : شهریار فریوسفی
سنتور : اردوان کامکار
نی : شهاب فیاض
تنبک و دهل : بیژن کامکار
سرنا : سید جلال محمدی
کمانچه : علی اکبر شکارچی


برای شنیدن آهنگ های این آلبوم به آدرس زیر مراجعه نمایید.
http://www.iranmelody.com/clip/ff208.ram

برای خریدن کاست این آلبوم به آدرس زیر مراجعه نمایید.

http://isfahan.pardakht.com/isfahan/ShoppingCart/shoppingcart.cfm?ID=iranmelody&ref=www%2Epardakht%2Ecom&ProdID=T_ff208

غم در اشعارم ، ناله های تاریخی یک قوم است

استاد ایرج رحمانپور معتقد است دور شدن از فرهنگ وهویت بالاترین تهدید برای یک ملت است .

ایرج رحمانپور در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه لرستان ، با اشاره به ریشه وپایگاه فکری غم در اشعارش گفت : غم یک همراه تاریخی سرزمین ما وناله های تاریخی یک قوم است که در فرهنگ ،ادبیات وحتی چهره مردم لر همواره نمایان است ونشات گرفته از سرنوشت آنهاست .

وی افزود قوم لر وسرزمین آنها همواره در طول تاریخ جولانگاه حملات اقوام ، قبایل وکشورهایی بوده که هر از چند گاهی این سرزمین را مورد هجوم قرار داده اند واین منطقه بارها ویران شده ودوباره از نو شکفته شده است .

این خواننده موسیقی لری ولکی اظهار داشت : وجود تاریخ ناگوار در سرگذشت یک قوم در ادبیات وشعر آنها نمود خواهد داشت وشاید با نگاهی به رفتار ساکنان این منطقه بتوان به سرگذشت تلخ مردمان آن پی برد .

وی گفت : شادی که امروزه دیده می شود شادی عمیقی نیست بلکه اگر بشود شادی را واقعی کرد ودر حین شادی اشک شوق از چشمان جاری شود می توان گفت شادی واقعی است .

ایرج رحمانپور تاکید کرد : غم در شعرهایم جنبه اجتماعی دارد وفردی نیست ومعتقدم هنرمند یک آینه است وتحت تاثیر جمع باید قرار گیرد واگر اینگونه نباشد هنرش یک کار شخصی است ومخاطب پیدا نمی کند وعمومی نمی شود .

وی با اشاره به سبک آثارش تصریح کرد : با توجه به رکودی که درادبیات گذشته به وجود آمده بود ومعتقدم موضوعاتی که به آن پرداخته می شد بیان دردها نبود وعلاوه بر آن تکراری وشاید بتوان گفت موسیقی وارداتی بود در ابتدا به تغییر موسیقی پرداختیم .

وی افزود به لحاظ مضمون ، شکل ، سازبندی ، ارکستر و..... تغییراتی را ایجاد کردم واز زبانهای لری ، لکی ، بختیاری که تا آن روز مورد توجه نبودند استفاده شد .

این خواننده لرستانی با اشاره به نقش ادبیات وموسیقی در یک جامعه گفت : ادبیات موسیقی همواره راه بهتر وشیواتری برای بیان یک موضوع است چرا که لایه های بیشتری از جامعه را نمایندگی می کند وباید همه داشته های فرهنگی یک قوم را شکل وگسترش دهد .

وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر علت استفاده از واژه ها وگویش سنگین در اشعارش بطوری که فهم آن را دشوار می کند عنوان داشت : در این سالها یک نوع قطع ارتباط بسیار ویرانگری باگذشته صورت گرفته واغلب با هویت خود بیگانه شده اند واین باعث می شود جامعه با ادبیات دمخور نباشد و از فرهنگ خود روز به روز فاصله می گیرد.

وی متذکر شد : این فاصله به حدی رسیده که امروز درک شعرونوع گویش برخی اشعار برای عده ای سنگین است ومعتقدم هر چند بکار بردن این ادبیات سنگین است اماباتکرار مرتب آن باعث آشنایی مخاطب با هویت خود می شود .

ایرج رحمانپور تاکید کرد : اگر بناست فرهنگ ، ادبیات وهویت خود را دریابیم توجه به اشعار محلی ، قصه ها و... باید مورد توجه باشد وگرنه دیری نخواهد پایید که از حافظه ها حذف می شوند.

وی گفت : اگر چه امروز بسرعت در حال جهانی شدن هستیم ولی جهانی شدن هیچ منافاتی با هویت وفرهنگ ندارد وآنجاست که در دهکده جهانی اگر با فرهنگ خود غریبه باشیم عضو کر ، لال وکوری خواهیم بود که از دیگران بشنویم ، بیاموزیم ورفتار کنیم ، در صورتی که می توانیم حرفهای زیادی را برای گفتن داشته باشیم .

وی با اشاره به نحوه همکاری مسئولین با هنرمندان یادآور شد : متاسفانه در بخش موسیقی حمایتی که باید وجود داشته باشد نیست وبرخی مسئولین با موسیقی بیگانه اند وامکاناتی که وجود دارد در اختیار هنرمندان قرار نمی گیرد .

وی افزود : در حال حاضر چند آلبوم دردست دارم که به خاطر عدم حمایت هنوز موفق به اجرای آنها نشده ام .

متن نغمه ی لکی

متن نغمه ی لکی "بینه خراوه" از استاد ایرج رحمانپور، سلطان آواز محلی ایران.


استاد ایرج رحمانپور


لازم به ذکر است که بیشتر اصطلاحات و مصراع های این ترانه برگرفته از نغمه های(مور) محلی استان های لکستان و لرستان است که زنان در مراسمات عزا و سوگواری آنها را به صورت دسته جمعی با سوز دل می خوانند. متن این نغمه با شنیدن نوای استاد ایرج رحمانپور به نگارش در آمده و به ویرایش های بعدی نیازمند است. امید است کاستی های نهفته در متن تایپ شده زیر را در قسمت پیشنهادات بنگارید.


کمر کو مخار راکم کردیه بن

بی خم چوزانی مه خم گیانم سن


کِزِه برفه لویل و روی راخه وه


دنگه دوس نمای ژه ایلاخه وه


بیلا بواره زویخ ا چاوانم

 تابوه رنگ رشمه سرتاپاوانم

بیلا باواری زویخ آوه جرگم بتکو ار بان سیاتی برگم


ـاران خمین دل و هوله و

 ـبینه قراول سرای چوله و

ـزمین تم و توز  اسمون تاره و

 ـترم روژوکول روزگاره و

وا پیچیا و بان پرده ترمه و

دنگ شینه مای شین و شرمه و

(منبع: نسخه اصلی ح - م )



در سراسر نغمه ی "بینه خراوه" موج غصه و غم در صدای استاد ایرج رحمانپور دیده می شود. غم برف های لوله شده که توسط باد مزاحم زمانه بر روی کوهی خشک و شنی طرد شده اند و شنیده نشدن نوای دل نشین دوست زخمی است که بر دل ترانه سرایان کهن "مور" جای خوش کرده است. در ادامه ی ترانه شدت و فراوانی ریزش اشک از چشم های غم زده خواسته شده تا بوسیله ی آن تمامی وجود انسان رنگین شود.


هوای ابری و غبار آلود زمین و در کنار آن آسمان تیره و تار، به نظاره نشستن حمل تابوت زندگی بر روی شانه های سرد و خشن روزگار و در نهایت شنیدن صدای شرمین گونه ی شیون زنان لک، فراتر از تمامی دلتنگی های پیشین، ظلم هویدای زمانه را نمایان می کند.


با سپاس فراوان از خانم س. قبادی از اهالی شهرستان لک نشین کوهدشت.

و همچنین yasvahshe4@yahoo.com